به گزارش مشرق، محمد ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی در کانال تلگرامی خود نوشت:
آقای روحانی حتی اگر از رهبر انقلاب هم سوال نمیکرد، معلوم بود که خودش در جنگ اقتصادی تحمیلی دشمن، فرمانده است. هم از آن جهت که رئیس جمهور است و هم بدان خاطر که بخش مهمی از شرایط اقتصادی نامطلوب و تحمیل شده به کشور، محصول تدابیر بلکه ضد تدبیرها و قصور و تقصیرهای خود اوست و هم او باید جبران کند، یا اینکه اعلام کند ناتوان از جنگیدن است و بنابراین جایگزین شود.
سادهتر بگوییم؛ یک ارتش و فرماندهان آن، ماهها و سالها بلکه یک عمر در دوره صلح حقوق میگیرند و تمرین وتدارک میکنند تا در همان روزگار محتمل جنگ، به کار مملکت خود بیایند و گرنه، دلیلی ندارد که به یک فرمانده، بیست سی سال حقوق و مزایا بدهند.
فرمانده جنگ اقتصادی بودن نیز از همین جنس است و منطقاً، یک فرمانده شجاع و وظیفه شناس، به هنگام آغاز جنگ دشمن نباید دنبال واگذاری فرماندهی باشد! همچنان که بدون جنگیدن و مقاومت کردن و به سینه دشمن زدن، نمیتواند برای این فرماندهی عملیاتی نشده، پُز بدهد.
روحانی پریروز در رشت گفت «علاوه بر اینکه یکی از مقامات (اروپایی) دیگر در جلسه خصوصی به من گفت، رئیس جمهور فرانسه هم خصوصی و هم در مصاحبه مطبوعاتی علنی در حضور من گفت که در سال ۹۱ ما پنج کشور به اتفاق هم تصمیم به حمله و جنگ با ایران گرفته بودیم فقط درباره زمانش بحث میکردیم اما وقتی شما رئیس جمهور شدید، دیدیم شرایط عوض شده ما هم دست نگه داشتیم تا ببینیم شرایط جدید چه میشود.»
یادداشت دیگری از محمد ایمانی را بخوانید:
اینجا پناهگاه مردم است
غیبت اکثریت فراکسیون امید در دیدار با یکی از سران فتنه +عکس
سهامداران گوشت ۱۲۰ هزار تومانی +عکس
آقای روحانی ۱۴ بهمن ۹۴ پس از سفر به پاریس هم گفته بود "آقای اولاند رئیسجمهور فرانسه گفت یکی از اهداف ما برای کار با ایران، ایجاد اشتغال برای جوانان ایران است". او چرا این قدر راحت، تهدید و تطمیعهای طرف غربی را که هر دو توخالی بود، میپذیرد یا برای مردم و نظام خود فاکتور میکند؟!
رئیس جمهور، بلندگوی دولت فرانسه است یا شأن حقوقی مستقلی دارد که باید از آن صیانت کند؟ چرا آقای روحانی در پاسخ تهدید طرف فرانسوی، یک جمله کوتاه نگفت مبنی بر اینکه "شما همچین شکری نمیتوانید بخورید"؟ اصلاً حال و روز آشفته فرانسه آشوب زده در یک دهه گذشته، کمترین تناسبی با امکان ورود به جنگ داشته است؟
متأسفانه طرف غربی گویا محاسبات دقیقی درباره ضعفهای شخصیتی دولت روحانی دارد. اظهارات وزیر خارجه فرانسه در مهمانی شام سفارت این کشور با حضور تجار فرانسوی در تهران که بهمن ۹۵ اتفاق افتاد، تلخ و عبرت آموز است. مقارن این سفر، ناوهای فرانسوی به همراه آمریکا و انگلیس و برخی کشورهای دیگر در خلیجفارس مانور نظامی برگزار میکردند.
تجار فرانسوی با اظهار نگرانی پرسیدند آیا این مانور نظامی بر روابط ما تأثیر نمیگذارد. ژان مارک آیرو در پاسخ گفت؛ «خیر بنده هیچ نگرانی ندارم. مقامات ایرانی در هیچ یک از جلسات مقدماتی و برنامهریزی برای سفر در تهران و پاریس، به این مانور معترض نشدند. دولت ایران به این سفرها احتیاج دارد و مطمئنم که هیچ اعتراضی در جلسات فردا هم نخواهیم شنید»!
آقای روحانی و برخی مدیران وی چنان در ارسال پیام انفعال مداومت نشان دادهاند که وبسایت رادیو فرانسه سال ۹۲ نوشت «ارزیابی غرب از دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد»!
فرمانده جنگ بودن به خودی خود افتخار ندارد. وقتی پای آزمون به میان آمد، عیار فرماندهان جنگ سنجیده میشود. بدین معنا، مالک اشتر یک فرمانده جنگ است و اشعث بن قیس، یک فرمانده جنگ دیگر در سپاه امیر مؤمنان (ع). اما یکی به خط دشمن میزند و دیگری در نقشه دشمن بازی میکند و جنگی را که مالک در حال به پایان بردن آن با پیروزی است، مغلوبه میکند و به مذاکره و صلح تحمیلی معاویه میکشاند.
یک فرمانده جنگ هم، عبید الله بن عباس در لشکر امام حسن علیه السلام است که به نصیحت و هشدار امام هنگام مذاکره با معاویه و عمروعاص تمکین نکرد، فریب دشمن را خورد و با هدیه مالی هنگفت (همان وسط جنگ) تطمیع شد و همان جا پناهنده شد! بدین ترتیب، اگر صلح و نرمش قهرمانانه برای امام حس (ع) تدبیری شجاعانه محسوب میشود، برای ابن عباس، عین خیانت و ننگ و عار است.
در همین زمینه امام خمینی (ره) میفرماید "قصه امام حسن و قضیه صلح؛ آن هم صلح تحمیلی بود. برای اینکه امام حسن، دوستان خودش یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد. صلح تحمیلی بود. این صلحی هم که حالا به ما میخواهند بگویند، این است. (صحیفه نور، جلد ۲۰، صفحه ۳۲)
ایشان همچنین فرمودند "امام حسن سلام الله علیه آنقدر گرفتاری که از این دوستان و اصحابش داشت از دیگران نداشت. اصحابی که توجه نداشتند که امام زمانشان روی چه نقشه دارد عمل کند با خیال کوچکشان با افکار ناقصشان در مقابلش میایستادند و غارتش کردند، اذیتش کردند و عرض میکنم که شکستش دادند، معاهده با دشمنش کردند و هزار جور بساط درست کردند. (صحیفه نور، جلد ۸، صفحه ۸۹)
اشعث و عبیدالله بودن، نهایت ننگ و عار و سقوط شخصیت است. فرمانده، اگر مالک نفس خود شد و کم نیاورد و اطاعت مولایش را کرد، آن وقت میشود مالک اشتر. فرمانده جنگ، باید بایستد و بجنگد؛ نه اینکه مدام به معتبر نمایی تهدیدهای دشمن بپردازد و از زبان آنها، جبهه خودی را بترساند.
بله، وعدههای آقای روحانی برای معامله و بستن با غرب، کاملاً وارونه از آب درآمده و آنها بر خلاف ما به تعهدات خود عمل نکردهاند. این واقعیت را صاحب نظران فراوان و به ویژه رهبر انقلاب بارها پیش بینی و هشدار داده بودند. آقای روحانی اگر بخواهد صادقانه رفتار کند، باید بپذیرد که به هر دلیل اشتباه کرده و در عملیات فریب دشمن گرفتار شده است.
اما او برای نپذیرفتن و جبران اشتباه، مرتکب خطایی بزرگتر میشود و آن، ضریب دادن و وزن بخشیدن به تهدیدهای دشمن است که حتی تا مرز ادعای معجزه گری FATF و ارزان کردن اجناس هم پیش میرود! شما بگویید این ادبیات، جز موجب تشجیع دشمن در میانه جنگ است؟ این رفتارها واقعاً از سر ندانم کاری است؟ برای فرار از مسئولیت است؟ هر چه هست، جفا در حق ملت است. فرمانده غیور نباید به لشکر خود خیانت کند.